حاکمیت یا حکمرانی سایبری
حاکمیت یا حکمرانی سایبری؛ مفاهیمی نزدیک و بسیار مهم که باید در عصر دیجیتال مورد بررسی قرار گیرند. حاکمیت در ادبیات علمی مفهومی نسبتاً روشن و تا حد زیادی قابل وفاق دارد، اما در فضای عمومی کشور مورد توجه حکومت ما قرار نمیگیرد. برخلاف آن، حکمرانی مفهومی بسیار متشتت دارد بهطوری که هر فردی به نوبه خود، حکمرانی را مفهومسازی یا بازتعریف مینماید اما در فضای عمومی کشور بسیار مورد توجه و کنکاش سیاستگذاران و متصدیان امر حکومت واقع شده است. این نوشتار با اشاره به تفاوت ماهوی بین حاکمیت و حکمرانی، نشان خواهد داد که تأکید حکومت و ملتها بر حکمرانی، دارای پیشفرضهایی از جمله پذیرش حاکمیت است؛ حال آنکه مشکل اساسی حکومتها مخصوصاً در مجامع بینالمللی و نشستهای عمومی همچون IGF (مجمع حکمرانی اینترنت) تکیه بر حکمرانی است.

نگرشی بر مفهوم حاکمیت و حکمرانی
در مسئله حاکمیت با مروری اجمالی در ادبیات مربوطه، میتوان دریافت نسبت به مسئله حکمرانی، پژوهشهای نسبتاً کمتری صورت گرفته است. به عنوان مثال در یک جستجوی ساده در پایگاههای اطلاعاتی همچون اسکوپوس، بین 2000 تا 2500 مقاله با عناوین مربوط به حاکمیت قابل احصاء است. حال آنکه با همین نحو جستجوی کلمه حکمرانی، بالغ بر 20000 مقاله وجود دارد. این اختلاف نکته ذیل را نشان میدهد؛ پژوهشگران عرصههای سیاستی، توجه وافری به مسئله حکمرانی داشتهاند و همین توجه باعث انشقاق حکمرانی در طیف وسیعی از مطالعات و حوزههای مختلف شده است؛ اما در مورد کلمه حاکمیت، حجم به مراتب کمتر پژوهشها نشاندهنده این است که مفهوم حاکمیت در بین انظار و تفکر پژوهشگران به حد زیادی مورد وفاق و جمعبندی واقع نشده است.
طبق ادبیات مربوط به حاکمیت میتوان آن را اینگونه تعریف کرد: «قدرت برتر». این همان تعریفی است که از دو قرن پیش بین دانشمندان علوم سیاسی با پذیرش مفهومپردازی “جان بودین” مورد توافق و استفاده قرار گرفت. هرچند باید اشاره کرد برخی دانشمندان منشأ مفهوم حاکمیت را کتاب سیاست ارسطو و کتاب قانون روم باستان میدانند؛ ارسطو این واژه را به معنای «حق برتر زمامداری» بیان کرده است. نگاه غالبی که در معنای حاکمیت وجود دارد، آن را قرین با قانون میداند. به عنوان مثال برخی حاکمیت را به معنای «حق جامع و شامل برای قانونگذاری» یا «مداخلات جبری درون یک مرز» میدانند. با این حال اتفاق نظر جامعی در مورد حاکمیت یا حکمرانی سایبری وجود ندارد.
بیشتر بخوانید: شاخصهای حاکمیت فضای سایبر
مفهوم حاکمیت
بهطور کلی حاکمیت وابسته به قدرت یا سیاست است. حاکمیت با توجه به نوع شناسیهای مختلف نیز تعاریف گستردهای مییابد. همه این تعاریف حاکمیت را «قدرت برتری» میدانند که برای حفظ نظام و جمعیت یک قلمرو جغرافیایی ذیل یک فلسفه سیاسی خاص، اعمال قدرت کرده و تصمیماتش برای جمعیت تحت حاکمیت لازم الاتباع است. لذا در این دیدگاه، حاکمیت کاملاً عملگرایانه حق تصمیمگیری در امور تکراری (قانونمند) و غیرتکراری (استثناء یا غیر قانونمند) را دارد. لذا حاکمیت برای حفظ نظم و ثبات جامعه، مصلحت ذاتی داشته و راهبردی برای مدیریت حوادث احتمالی جهان سیاست است.
مفهوم حکمرانی
از سوی دیگر حکمرانی بدین صراحت نیست و تعاریف بسیار گستردهای از آن وجود دارد به گونهای که به سختی میتوان بین این تعاریف، حلقه وصل ایجاد کرده و مفهوم مشترکی بین آنها یافت. چند نمونه از معانی حکمرانی بدین صورت هستند:
- حکمرانی به مثابه یک اصطلاح عمومی برای «حکومت قاعدهمند» است که مطلوب آن دستیابی به یک هدف مشترک توسط افراد یا سازمانها است.
- حکمرانی مترادف با دولت و نقش آن در هدایت و جهتگیری اجتماعی است؛ یعنی همآهنگی و همجهت شدن همه اجزای یک کشور با بخش عمومی (دولت).
- حکمرانی مترادف با «دولت خوب» یا «حکومت مؤثر» است؛ این معنی از حکمرانی توسط و با اختیار مؤسسات بخش دولتی قابل شناسایی و پیادهسازی است.
- حکمرانی به مثابه مفهومی «فراتر از دولت» به معنای قدرتی افزون بر دولت است؛ یعنی حکمرانی به عنوان یک مدل نوظهور جهتگیری اجتماعی محسوب میشود که در آن راهنمایی تخصیص منابع و ارائه خدمات توسط نهادهای جامعه مدنی ارائه میشود و این اقدامات بدون مجوز و نفوذ دولت صورت میگیرد.
- حکمرانی به مثابه «هر چیز غیر دولت» است؛ این رویکرد در حکمرانی به معنای وجود زمینههایی است که در آن دولت در حال کمرنگ شدن یا جایگزین شدن است؛ به عبارت دیگر حکمرانی زمانی اتفاق میافتد که دولتها جای خودشان را به سایر بازیگران (اعم از بخش خصوصی یا بخش مدنی) بدهند.
این تعاریف صرفاً تعداد کمی از مفاهیمی است که حکمرانی حول آن میچرخد. با توجه به همین تعاریفِ متشتتِ مذکور میتوان دریافت که مفهومیابی پدیده حکمرانی امری بسیار دشوار است؛ چرا که به سختی میتوان اشتراک بین این تعاریف را یافت حال آنکه بسیاری از این تعاریف نیز ضدونقیض یکدیگرند.
علیرغم این اختلاف در معانی و تبیین رویکردهای مختلف مرتبط به حکمرانی میتوان با نگرش معناشناختی، نوعی انسجام بین تعاریف ایجاد کرد. حکمرانی برگرفته از واژه govern است که این واژه به معنای کنترل و هدایت جامعه تحت شرایط و قواعدی مشخص لحاظ میشود؛ بنابراین باید به صورت مفروض قواعدی را به عنوان اصول و راهنمای عملیات حکمرانی در نظر گرفت که حکمرانی وظیفهاش صیانت از آن شرایط و اصول در اقتضائات متنوعی است که در یک حکومت به وجود میآید.
تقدم بین حاکمیت و حکمرانی؛ چارچوب حاکم در فضای سایبر
شاید علت اصلی اینکه اصطلاح حاکمیت و حکمرانی به جای یکدیگر به کار میروند این باشد که این اصطلاحات، ترجمهشده هستند و حتی اگر ترجمه مناسب باشد، باز هم از لحاظ لفظی شباهتهایی گیجکننده بین حاکمیت (sovereignty) و حکمرانی (governance) به وجود میآورد. با توجه به تعاریف مذکور میتوان ادعا نمود که حاکمیت مشرف و محیط بر حکمرانی است. حکمرانی دارای چارچوبها و خطوطی است که بایستی از آن صیانت کرده و جهتدهی و کنترل جامعه تحت آن چارچوبها را حاکمیت ایجاب میکند. لذا حاکمیت مقدم بر حکمرانی است.
حاکمیت سایبری اصول کلی و خطوط راهنما برای جهتگیری فضای سایبر کشور را تعیین میکند اما حکمرانی در تلاش است این خطوط کلی و راهنما را کنترل و راهبری نماید. لذا هر حاکمیت و دکترینی که بر کشور حاکم باشد، متناسب با آن نوعی از حکمرانی لحاظ میشود.

رابطه تأثیر و تأثر حاکمیت و حکمرانی در فضای سایبر
هرچند میتوان گفت بین حاکمیت و حکمرانی، اصل بر حاکمیت است (چرا که اصول و راهنمای کار را برای حکمرانی ارائه میدهد)، اما با این وجود باید گفت این رابطه همواره طولی و یکطرفه نیست بلکه حاکمیت و حکمرانی به صورت توأمان و دوطرفه روی یکدیگر در حال تأثیر و تأثر هستند.
این مسئله دو علت اساسی دارد؛ علت اول این است که حاکمیت به صورت مستمر خود را بازخوانی کرده و در حال ایجاد تفسیری جدید از خود با توجه به شرایط و اقتضائات جامعه است. لذا نمیتوان گفت حاکمیت مسئلهای متصلب و غیرقابل تغییر است بلکه به صورت پدیدهای جاری و همواره در حال تغییر محسوب میشود. علت دیگر این است که فضای سایبر با توجه به توزیع یافتگی و عدم تمرکزی که در ماهیت خود دارد، نوعی از توزیعشدگی قدرت و بالتبع توزیعشدگی امر حکومت را میطلبد. لذا برای حکمرانی در فضای سایبر باید به این مورد التفات داشته و حاکمیت لاجرم باید این مورد را در خود حل نماید. به همین دلیل حاکمیت همواره اثرگذار بر حکمرانی نیست بلکه ماهیت پدیدههای نوظهور و حکمرانی متناسب با آن، این موضوع را میطلبد که رابطه بین حاکمیت و حکمرانی به حالت طرفینی اتفاق بیفتد.
بیشتر بخوانید: هویت دیجیتال و حاکمیت فضای سایبری
جمعبندی؛ حاکمیت آمریکایی و حکمرانی چندذینفعی
بین حاکمیت و حکمرانی التقاطها و برداشتهای مختلفی وجود دارد. حال آن که با مرور ادبیات علمی هر حوزه میتوان دریافت این تشتت معنایی و عدم وفاق بر روی اصطلاحات مذکور اولاً به علت عدم درک صحیح متصدیان و سیاستگذاران از دو مفهوم مزبور بوده و ثانیاً اینکه در جامعه جهانی نوعی وفاق در مورد حاکمیت وجود دارد که در مورد حکمرانی این وفاق کمتر دیده میشود.
با رجوع به ادبیات دریافت میگردد که حاکمیت به معنای قدرت برتر زمامداری و راهبردی برای تصمیمگیری در فضای احتمالی آینده سیاستهای یک کشور است، اما حکمرانی به معنای کنترل و هدایت تحت چارچوب و اصولی خاص است. لذا با این ادبیات باید مدعی شد که حاکمیت بر حکمرانی تقدم دارد؛ اما دلیل اینکه چرا جامعه جهانی مخصوصاً در موضوعات سایبری، مسئله حاکمیت را مغفول گذاشته و صرفاً به حکمرانی میپردازد، این است که حاکمیت درصدد تعیین قدرت اصلی است که در فضای سایبری کنونی جهان، این قدرت در دست آمریکا است. ازاینرو، اساساً مطرحشدن حاکمیت در جامعه جهانی مخالف با منافع کلیدی آمریکا به نظر میرسد. به همین دلیل، بسیاری از مقالاتی که به موضوع حاکمیت سایبری پرداخته است در چین و روسیه منتشر شده است؛ چرا که آنان به دنبال ایجاد انفکاک در روابط بینالملل سایبری هستند.
آمریکا با مغفول گذاردن حاکمیت، سردمدار شعار حکمرانی فضای سایبر و حکمرانی چندذینفعی است. علت آن نیز این است که میخواهد اصول و چارچوبهای مدنظرش را (تحت این عنوان) صیانت نماید. لذا دموکراسی سایبری (با مفهوم آمریکایی)، بیطرفی شبکه (با مفهوم آمریکایی) و البته حکمرانی چندذینفعی (با رویکرد آمریکایی و طرفداری از شرکتهای آمریکایی) از جمله شعارهایی است که آمریکا در حوزه سایبر مدعی و پیشرو است. تشکیل مجامعی همچون WSIS (اجلاس جهانی در انجمن جامعه اطلاعاتی) و گفتمانها یا نشستهایی همچون IGF مؤید این مطلب است.

دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.